جرم من عاشقی توست به آن می نازم 

زان سبب در ره عشقت همه را می بازم 

تو اگر ماه من خسته و درمانده شوی 

بی سبب در ره عشق تو سرم می بازم 

نیست دیگر چو شرابی که مرا مست کند

نرگس چشم تو شاید بکند بیمارم 

در تقلایم و شاید ببرد هوشم را

آن شرابی که ز دست تو چکد در جامم  

جرم من نیست اگر شرح دهم اسراری

زان که بی خود شده و مست شراب نابم 

از ازل در دل من گفت که عاشق کیشی

این خطی بود که دادست به من استادم 

حیف از تو که دگر عاشقی ات رفته ز دست 

من چه سازم که اسیر تو و این پرگارم 

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شرکت خرید و فروش فلزیاب 09102191330 لاو موزیک آشپزباشی دنیای من https://asanpakhshyadak.com/ بازرگانی سایناویژن www.motafareghe.rozblog.com